سپاه پاسداران در بلوچستان از ابتدای تاسیس دست به قتل و کشتار زده است، در همان اولین ماه های تاسیس واقعه عیدگاه زاهدان پیش آمد.
مولوی عبدالملک ، مولانا عبدالعزیز وفعالان بلوچ از «یزدی» خواستند به بلوچستان بیاید و وضعیت ملتهبی که توسط زابلی هایی که قبلا با انقلاب بوده و در حال جاروکردن بلوچستان اند را دیده و برای تامین وضعیت مناسب همکاری کند. دکتر یزدی در عیدگاه زاهدان به سخنرانی پرداخت و نیروهای سپاهی که عمدتا زابلی بودند با دار و دسته خود به سمت یزدی وکفعمی و مولانا آتش گشودند، ده ها نفر را زخمی کرده وکشتند و باعث شراره یک جنگ شد و خاکریزها برافراشته شد و تا چند روز کل شهر جنگ بود.
سپاه بعد از آن عامل کشتار دهه شصت در بلوچستان بود که صدها بلوچکشته شدند.
پس از آن عامل اصلی تخریب شیخ فیض و حمله به مسجد مکی زاهدان بود که همگان از این جنایت وحشتناک مطلع اند.
پس از آن قاسم سلیمانی برای سرکوب طوایف بلوچستان رسما وارد میدان شد و با اشرار خواندنشان به سرکوب و تحویل گرفتن سلاح ها روی آورد.
بعد از آن وقایع مختلفی رخ داد که بلوچها سلاح به دست گرفتند و گروه های مختلفی ایجاد شد و باز از طرف سپاه کشتار صورت گرفت.
پس از آن طرح شوشتری آمد و تا امروز صدها سوختبر، صدها اندیشمند، جوان فعال، کشته، اعدام، مجروح و حتی مهاجر شدند.
واقعه شمسر سراوان که ۳۷ کشته وزخمی داشت و اسامی نیمی به دست آمد تنها یکی از هزاران جنایت سازمان یافته سپاه بود.
سپاه بار دیگر هم به جنایتهای خود ادامه میدهد و همین تکذیب کردنش، تهدید کردنش نشان میدهد عقب نشینی نمی کند، و وقعی به بلوچ نمی نهد.
در چنین شرایطی تعامل با سپاه خود خیانت به شهداست.
این ارگان تروریستی باید توسط مردم تحریم شود و کلید تحریم آن زده شده است. در ادبیات تحریم هر کس سپاه را مردمی بنامد احتمالا خودش به نحوی مزد بگیر سپاه و خادمش است و نباید شرافتی برایش بین بلوچ بماند.
هر کس با این ارگان تروریستی همکاری موثر بکند در زمره سپاهی ها قلمداد شده و جزوی از مردمان با عزت سرزمینش نیست.
سپاه تروریستی تعامل نشود، خرید و فروش نشود، همکاری نشود و بلکه راه هایی پیدا شود که تضعیف شود.